مهشيد جون و حامد عزيز سلام.
اميدوارم که حال هر دوي شما نازنينا خوب باشه.
بعد از عمري دوري و بيماري دوباره تونستم بيام پيشتون.
دلم براي اون روزايي که کلي حرص حامد رو در ميوردم تنگ شده.
حتما ميگي کي؟
اون موقعه ها که ميگفتي بازديد کننده زياده ولي نميدونم چرا کامنتا........؟
حالا يادت اومد؟
ميگفتم من در روز چندين بار ميام اينجا.
خلاصه اينکه دلم براي هر دوي شما مهربونا تنگ تنگ شده بود.
حالا کي بايد به کي بگه بي وفا؟
من يا شما ها؟
براي هر دوتايي تون اف گذاشتم.
اما هيچ کدوم جواب نداديد؟
شايدم به دستتون نرسيده؟ درسته؟
به هر حال بايد بگم حامد جان از کامنتات خيلي خيلي ممنونم.
اين مهشيد جوني هم که همش يه بار اومدش پيشمون.
دلمون خوش بود يکي هست هواي ما رو داشته باشه.اما........
عيبي نداره. همين که به فکرم هستيد کافيه.
چقدر خودم رو تحويل گرفتم نه؟
ديگه اينکه حامد جان ممنونم از اينکه توي اون ايام به يادمون بودي.
منم خيلي خيلي براتون دعا کردم.
اما علت اين تاخير اين بوده که به شدت سرما خوردم و در حال مرگ بودم.
الان کمي بهترم . البته با دعاهاي شما. ( چقدر خوبه آدم خودش رو تحويل بگيره )
راستي منم با اين آقا جواد موافقم معني اون نوشته هاي لاتين چيه؟
درسته گفته بوديد شنبه 1 شنبه ديگه نه به اين ضايعي ديگه.
من که اصلا ازش سر در نيوردم.
دلم براتون خيلي تنگ شده.
هيچ وقت هيچ وقت حامد جان و مهشيد گلم فراموشتون نميکنم. دلم ميخواد باور کنيد.
درون قلبم جايگاهي داريد که فقط براي خودتونه.
دوستتون دارم.
درپناه حضرت حق و امام زمان.
بدرود